ضمیر ناخودآگاه و تاثیر آن بر تمامی جنبههای زندگی
در این مقاله با عنوان ضمیر ناخودآگاه و تاثیر آن بر تمامی جنبههای زندگی، طبق تحقیقات دکتر جوزف مورفی که در کتاب قدرت ذهن ناخودآگاه، در هر ثانیه حدود دو میلیون واحد اطلاعات وارد سیستم عصبی انسان میگردد و ما انسانها در حالت هوشیاری، فقط قادر به درک 10 درصد از این بمباران اطلاعاتی هستیم.
باید توجه داشت که ضمیر ناخودآگاه همچون BIOS رایانه میباشد و وظیفههایی را بصورت پیشفرض دارد. برای مثال آیا تابحال با خود اندیشیده اید که برخی از اعضای بدن همچون قلب، ریهها، کلیهها و سیستم ایمنی بدنمان چگونه کار میکنند؟ آیا ما انها را آگاهانه اداره میکنیم؟
طبق تحقیقات و تجربیات فراوانی در سراسر دنیا گزارش شده که برنامهریزی کردن ضمیر ناخودآگاه با تصورات و افکار روزانهتان خلق صورت میپذیرد.
آیا تابحال با خود اندیشیدهاید که چرا برخی افراد در زندگی غمگین و شکست خوردهاند اما برخی افراد بسیار شاد و موفق هستند؟ چطور شخصی در کسب و کارش بسیار موفق است و دیگری خیر؟ چرا فردی به بیماری لاعلاجش غلبه میکند و دیگری خیر؟ چطور میشود که یک خانم یا آقایی ازدواج بسیار موفقی دارد ولی خانم یا آقایی دیگری اینطور نیست؟
شاید برایتان غیرقابل باور باشد، در صورتیکه میتوان با بررسی عملکرد ذهن هشیار و ذهن ناخودآگاه پاسخی برای این سوالها یافت.
برای دست یافتن به معجزات عالی در زندگیتان بایستی به این مباحث و عملکرد ذهن خود مسلط شوید تا بتوانید نتایج مورد نظر را بدست آورید. قدرت ذهن ناخودآگاه قدرتی است که شما را از سردرگمی، ناراحتی، افسردگی و ناکامی دور میکند و برای برطرف کردن مشکلات، ما را به سمت جایگاه درست و واقعی هدایت میکند و همچنین ما را از تمامی محدودیتهای احساسی و جسمی رها میکند و ما را در شاهراهی قرار میدهد تا به آرامش، حسخوب، شادی و آزادی ذهنی برسیم.
قدرت خارقالعاده ذهن ناخودآگاه همچنین ما را از بیماری و یا بسیاری مشکلات دیگر رهایی میبخشد که میتوان از آن با عنوان آزادی مطلق انسانها یاد کرد.
ضمیر ناخودآگاه در قرآن
در دین اسلام به دعا کردن برای خود و دیگران بسیار توصیه و تاکید شده است. و همچنین در زمینه ضمیر ناخودآگاه در قرآن تحقیقاتی به عمل آمده و میتوان گفت که دعا کردن نوعی تعامل و هماهنگی بین ذهن هوشیار و ذهن ناخودآگاه است. با تسلط به این مقوله میتوان به هر آنچه که در زندگی میخواهید برسید، انجام کارهای روزمره را آسان کنید، مسائل کاری را حل و ایجاد تعادل در مسائل کاری است.
آیا تابحال دقت کردهاید که وقتی برای مردم مسئلهای پیش میآید شروع به دعا کردن میکنند؟ آیا حتما باید مشکل خاصی پیش بیایید تا شروع به درخواست و دعا کردن کنیم؟ بدون شک دعا در هنگام گفتاری یک کمک غیر قابل انکار است اما لازم نیست برای معجزه کردن در زندگی به انتظار بروز مشکل باشید.
در واقع دعا کردن گونهای از اثرگذاری بر ضمیر نیمه هوشیار یا همان ضمیر ناخودآگاه خواهد بود. باید به این نکته دقت کرد که اعتقاد داشتن به دعا و یا درخواست از خداوند، دلیلی برای برآورده شدنش نیست. دعا یا درخواست زمانی نتیجه بخش میشود که ذهن ناخوداگاه به تصاویر ذهنی یا افکار انسانها، پاسخ دهد. جدای از مذهب، دین، نسب، رسوم، منسک و غیره، چیزی که باعث نتیجهبخش شدن میشود اعتقاد، درک و پذیرش ذهنی افراد است که آن خواسته یا دعا را برآورده میکند.
قانون زندگی، قانون باور است و باورها از افکار نشات میگیرند. افکار، احساسات و باورهای یک شخص، شرایط جسمی و ذهنی و امکانات او را ایجاد میکنند و باید دقت کنید که آگاهی از آنچه که انجام میدهید و چگونگی انجام دادنش، بهترین نتایج را در زندگی شما به ارمغان میآورد. در واقع میتوان گفت که برآورده شدن دعا، پاسخ به خواستههای قلبی شماست.
ضمیر ناخودآگاه و قانون جذب
باید یه این نکته نیز دقت کرد که آرزو همان دعا کردن است. باید اینطور گفت که آرزوی تو دستور توست. خیلی از افراد در دنیا خواستار سلامتی، شادی، امنیت، آرامش ذهنی و احساس خوب هستند ولی خیلی از افراد نمیتوانند به نتایج دلخواهشان برسند در اینجا میتوان به این موضوع اشاره کرد که طبق تحقیقات اخیر اساتید دانشگاهی ثابت شده است که اگر افراد الگوهای فکری را تغییر داده و زندگی احساسی خود را هدایت کنند، میتوانند به نتایج دلخواه برسند.
راهکاری برای رسیدن به خواسته ها
تمام کاری که باید انجام دهید این است که ذهن، احساس و خواستههایتان را در یک جهت قرار دهید و قدرت خلاق ذهن ناخودآگاهتان بنابر میل شما عمل خواهد کرد.
باید به این نکته اشاره کرد که درون ما معدن طلاگونهای وجود دارد که میتوانیم هر آنچه را که برای یک زندگی فوقالعاده، با شکوه و لذت بخش نیاز است، در آن بیابیم. خیلی از افراد در خواب غفلت فرورفتهاند؛ چون از معدن طلای درونشان که دارای شعور بیپایان و عشقی بیحد و مرز است، اطلاعی ندارند.
باید به این نکته دقت کرد که ما میتواینم به هر چیزی که میخواهیم برسیم. برای درک این مطلب به این مثال دقت کنید: یک تکه آهنربا میتواند دوازده برابر وزن خودش را بلند کند ولی تکه فلزی غیرمغناطیسی، به همان وزن، حتی نمیتواند یک پر را جابجا کند. با این مثال میتوان این موضوع را درک کرد که انسانها دو دسته هستند. یکی سرشار از اعتماد، یقین که سبب جذب خواستههایش میشود و دیگری فردی است که ترس و تردید تمام وجود این فرد را گرفته است و همیشه در وضعیت شایدها زندگی میکند نه در بایدها.
ضمیر ناخودآگاه به زبان ساده
مردم اغلب در بیرون از خود به دنبال اسباب تغییرات هستند در صورتیکه ضمیر ناخودآگاه حالت ارتعاشی دارد و همانند امواج رادیو کار میکند. شما در هر مدار فکری که تنظیم شده باشید، همان امواج و اتفاقات را به سمت خود جذب خواهید کرد. این همان قدرت شگفت انگیز ذهن ناخوداگاهتان و همان راز بزرگ است. درون خود به دنبال تغییر باشید نه در بیرون. حتی در این زمینه شعری از حضرت مولانا داریم که میفرمایند:
ای نسخهنامهی الهی که توئی وی آینهی جمال شاهی که توئی
بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست در خود بطلب هر آنچه خواهی که توی
وقتی درک کنیم که اتفاقات بیرون تماما نتیجه تفکرات و ذهنیت ماست، و اگر یاد بگیریم که چطور با قدرت نهفتهی ذهن ناخودآگاه ارتباط برقرار کنید و آن را آزاد سازید، میتوانید به زندگی خود قدرت، ثروت، سلامتی، شادی و لذت بیشتری را هدیه دهید.
باید به این نکته دقت کرد که در اعماق ذهن ناخودآگاهتان، آگاهی و قدرت بیپایان وجود دارد که سبب پیشرفت و توسعه است.
تغییر ضمیر ناخودآگاه
همانطور که در شیمی و فیزیک یکسری قوانین ثابت وجود دارد، همانطور که آب را در هر ظرفی بریزید شکل همان ظرف را بخود خواهد گرفت و یا اگر به یک تکه فلز گرما دهید فورا منبسط میشود و فرقی نمیکند که این فلز در ایران باشد یا چین و یا آمریکا و یا هر جای دیگر دنیا. این مثالها برای این است که متوجه شویم که این حقیقی قابل انکار است که هر اثری که بر ذهن ناخودآگاهتان میگذارید به صورت تجربه، اتفاق و یا موقعیت تحقق مییابد. ذهن ناخودآگاه مثب یک قانون عمل میکند و وقتی به دنیای اطرافتان اجازه فعالیت دهید، دعایتان مستجاب میشود.
ذهن ناخودآگاهتان یک اصل است و مطابق با اصل اعتقادی شما عمل میکند باید بدانید که باورتان چه چیزی است، چرا موثر است و چطور عمل میکند. قانون ذهن انسان، قانون اعتقاد است.
به این معنا که عملکرد ذهن شما به اعتقادتان وابسته است و تمامی اعتقادت ما از افکارمان نشات میگیرد. به همین سادگی.
به این نکته مهم دقت کنید که تجربیات، اتفاقات، موقعیتها و اعمال شما همگی واکنش ذهن ناخودآگاه ما به افکارمان میباشند. این موضوع توهم نیست بلکه باوری است که نتیجه بخش میشود.
با یادگیری و پایبندی به قوانین ضمیر ناخودآگاه میتوان برای خود و دیگران نتایج دلخواه و زیبایی را رقم زد.
- اولین مرحله فکر کردن است.
- در مرحله دوم این ذهن ناخودآگاه است که بنابر ماهیت فکرتان، واکنش نشان میدهد.
پس با این دو مرحله نامبرده بایستی به سلامتی، آرامش و کارهای خب فکر کنید و مطمئن باشید در زندگیتان معجزه خواهد شد.
دو قطبی بودن ذهن
بایستی به این مقوله مهم اشاره کرد که ذهن ما دو قطب متفاوت دارد. این دوساختار ذهن کاملا با هم تفاوت دارند. هر کدام از آنها قدرت و نقش جداگانه و خاصی دارند و اسامی زیر برای این موضوع استفاده میشود:
- ذهن اختراعی یا پرسشگر
- ذهن خوداگاه یا ناخودآگاه
- ذهن پویا یا غیر پویا
- ذهن مونث یا مذکر
واژه ای که بیشتر بین عموم از آن استفاده میشود ذهن خودآگاه و یا ذهن ناخودآگاه میباشد. برای درک بهتر تفاوت میان این دو اجازه دهید این مثال را بیان کنم. برای مثال ذهن خود را همچون یک باغ در نظر بگیرید. شما یک باغبان هستید و طبق عادت همیشگی خود، هر روز فکرهایی (بذرهایی) را درون ذهن ناخودآگاهتان میکارید. همان فکر(بذری) که در ذهن ناخودآگاهتان میکاریددر جسم و محیط اطراف خود برداشت خواهید کرد.
پس درون افکارتان، بذرهایی از آرامش، شادی، محبت و چیزهای خوب و خیرخواهانه بکارید تا در زمان مقرر رشد کرده و بار دهد. در زمانهای آلفای ذهنی که صبح پس از بیداری از خواب و شب قبل از خواب به خواستهتان فکر کرده و آن را لمس، بو و مشاهده کنید که اتفاق افتاده است. این عمل سبب رشد و نمو این افکار(بذرها) در باغ وجود شما خواهد شد.
پس هواستان جمع باشد که چه افکاری(بذرهایی) در ذهن خود میکارید. هر چه بکارید همان را برداشت میکنید. بنابراین هر فکر یه یک علت است و هر اتفاقی معلول آن. به همین دلیل بایستی بسیار مراقب افکار خود باشید تا فقط اتفاقات خوشایند را خلق کنید.
ما با قدرت خارقالعادهای که در ذهن خودآگاه و ناخودآگاهمان وجود دارد، اکنونمان را رقم زده ایم. آگاهی از اثر متقابل ذهن خودآگاه و ذهن ناخودآگاه ما را قادر میسازد تا تمام زندگی خود را دگرگون کنیم. برای تغییر شرایط بیرونی، باید علت را تغییر دهید. پس علت مربوط میشود به چگونگی فکر کردن و تصویرسازی ذهنی.
ذهن خودآگاه(هشیار) مثل یک ناخدای روی عرشه کشتی است. ناخدا کشتی را هدایت میکند و به افرادی که در موتورخانه کار میکنند و مسئولیت دیگهای بخار، تجهیزات، ابزارهای اندازهگیری و غیره را بر عهده دارند، فرمان میدهد. افراد موتورخانه (ذهن ناخوداگاه) نمیدانند به کجا میروند و فقط دستورات را اجرا میکنند. اگر ناخدا (ذهن هوشیار) فرمان درستی ندهد و یا در استفاده از قطبنماها، زاویهنماها و یا سایر وسایل جهتیابی اشتباه کند، به صخره برخورد خواهد کرد.
افراد موتورخانه از دستورات ناخدا اطاعت میکنند؛ زیرا تنها او مسئول فرمان دادن میباشد و اوامرش به طور ناخودآگاه اجرا میشوند. یعنی خدمه، بدون کوچکترین گستاخی، فورا دستورات را عملی میکنند.
برای مثال وقتی شخصی مدام بگوید: “من پول ندارم”، ذهن ناخودآگاهتان بنابر گفتهتان عمل میکند و اجازه نمیدهد تا به خواسته خود برسید. تا وقتی که به گفتن چنین عباراتی ادامه دهید: ” من نمیتوانم فلان ماشین را بخرم، نمیتوانم به مسافرت بروم، نمیتوانم فلان خانه را بخرم و یا افکار و جملاتی (بذرهایی) از این قبیل، مطمئن باشید که ذهن ناخودآگاهتان از دستورات اطاعت خواهد کرد و اجازه نمیدهد تا آرزوهایتان برآورده شوند.
ذهن چگونه عمل میکند؟
ما فقط یک ذهن داریم و فقط کافیست مثل هرچیز دیگری طریقه استفاده از آن را یاد بگیریم. همانطور که پیشتر توضیح داده شد، در ذهن ما دو قسمت وجود دارد که شامل بخش هوشیار یا استدلالی و بخش ناخودآگاه یا غیراستدلالی است. ما با ذهن هوشیار فکر میکنیم و معمولا افکار روزمره را به ذهن ناخودآگاه منتقل میکنیم که مطابق با ماهیت افکارمان، خلق شده است. ذهن ناخودآگاه، مرکز عواطف و بخش خلاق است. اگر به شر و بدی فکر کنید شر و بدی میبینید و اگر به خوبی و نیکی فکر کنید، خوبی خواهید دید.
روانشناسان و روان پزشکان معتقدند وقتی افکار به ذهن ناخودآگاه منتقل میشوند، سلولهای مغزی را تحت تاثیر قرار میدهند. به محض اینکه ضمیر ناخودآگاهتان فکری را بپذیرد، فورا اثرگذاری را آغاز میکند. با برقراری ارتباط میان افکار و با استفاده از دانشی که در طول عمر خود کسب کردهاید، به اهدافتان نزدیک خواهید شد و به قدرت بالا و بیپایان انرژی و دانش درونتان دست خواهید یافت و برای آنکه شما را در راهی صحیح قرار دهد از همه قوانین طبیعی استفاده میکند. گاهی اوقات برای حل مسائل، فورا راهی را پیدا خواهید کرد اما در بسیاری از موارد روزها، هفتهها و یا بیشترطول خواهد کشید. مطمئنا با به کار بستن این مسائل سرانجام راه حل مناسب را پیدا خواهید کرد.
ضمیر ناخودآگاه به زبان ساده
باید دقت داشت که ذهن ناخودآگاه هر چیزی را که به آن وارد کنید یا آگاهانه باور داشته باشید، قبول میکند و همانند ذهن یا ضمیر خودآگاه، آنها را از فیلتر استدلال عبور نمیدهد و با شما بحث و جدلی نمیکند. بیایید با یک مثال این قضیه را راحت تر توضیح بدهم. ذهن ناخودآگاه همانند خاکی است که هر بذری را چه خوب و چه بد میپذیرد. افکار ما فعال هستند و میتوان آنها را با بذری که درخاک میکاریم مقایسه کرد. افکار مخرب و منفی درون ذهن ناخودآگاهتان به گونهای منفی عمل خواهند کرد و با گذر زمان و بنابر افکار اولیه، در عالم واقع به واقعیت تبدیل خواهند شد.
ذهن ناخودآگاه در تثبیت خوبی و بدی افکار و یا درست و غلط بودن آنها نقشی ندارد بلکه نسبت به افکار شما واکنش نشان میدهد.
تغییر ضمیر ناخودآگاه با nlp
روانشناسان روی افراد هیپنوتیزم شده، آزمایشهای متعددی انجام دادهاند و آنها به این نتیجه رسیدهاند که ذهن ناخوداگاه از انتخاب کردن و مقایسه کردن ناتوان است و هر تلقینی را قبول میکند و کاری به درست یا اشتباه بودن آن ندارد و به محض پذیرش یک تلقین، مطابق با ماهیت عبارت گفته شده، پاسخ میدهد. میتوان اینطور گفت منشأ تمام وقایعی که برای شما اتفاق افتاده اند، افکار و عقایدی هستند که خود به ذهن ناخودآگاهتان وارد کرده اید.
چنانچه شما افکاری نادرست را به ذهن ناخودآگاهتان وارد کردهاید، یک راه مطمئن برای غلبه به آنها وجود دارد و آن، تکرار پیوسته افکار سازنده و سازگار است تا ذهن ناخودآگاهتان آن را بپذیرد و از این پس، افکاری سالم و جدید را به عادات زندگی خود اضافه میکنید؛ زیرا ذهن ناخودآگاه کانون نیرومندی است.
افکاری که هر روز به ذهن هشیارتان وارد میشوند، درون ذهن ناخودآگاهتان شیار عمیقی را ایجاد میکنند. بدون شک اگر افکار روزانهی شما متناسب، آرام و سازنده باشند، برای شما دلپذیرتر خواهند بود. اگر در برابر ترس، نگرانی و افکار بازدارندهی دیگری تسلیم شدهاید، راه حل آن است که قدرت مطلق ذهن ناخودآگاهتان را کشف و آزادی، شادابی و سلامتی کامل را از آنِ خود کنید. ذهن سازندهی ناخودآگاهتان که به سرچشمهی الهی متصل میباشد، گشایش و شادابی را که خود با جدیت فرمان دادهاید، به ارمغان خواهد آورد.
قدرت ضمیر ناخودآگاه
در اینجا مثالی از «تلقین به دیگری» آمده است: یکی از بستگانم در هند نزد فالگیری رفت. فالگیر گفت که آن مرد ناراحتی قلبی شدیدی دارد و پیشبینی کرد که ماه بعد فوت خواهد کرد. آن شخص، موضوع پیش بینی شده را با تمام اعضای خانواده اش در میان گذاشت و وصیت نامهی خود را نوشت چون او این قضیه را کامل پذیرفته بود، تلقین قدرمند فالگیر به ذهن ناخوآگاهش وارد شد. همچنین آن مرد به من گفت که مردم معتقد هستند که این فالگیر قدرتهای عجیب و اسرارآمیزی دارد و میتواند به یک نفر صدمه بزند و یا کسی را خوشبخت کند.
همانگونه که پیشبینی شده بود، آن شخص فوت کرد ولی از این مسأله اطلاعی نداشت که خودش مسبب چنین مرگی بوده است. گمان میکنم بیشتر ما چنین داستانهای خرافی، مضحک و احمقانهای را شنیدهایم. اجازه دهید تا عملکرد ذهن ناخودآگاهمان را بررسی کنیم. هر آنچه را که ذهن هشیار و استدلالی بپذیرد، ذهن ناخودآگاهمان باور میکند و مطابق آن عمل خواهد کرد.
آن شخص قبل از آن که فالگیر را ببیند خوشحال، سالم، پرانرژی و شاداب بود. زن فالگیر یک تلقین منفی ایجاد کرد و او درجا آن را پذیرفت. آن مرد وحشتزده شد و همواره با قبول این واقعیت که ماه آینده خواهد مرد، زندگی میکرد. او این مسأله را برای اطرافیانش تعریف کرد و خود را برای پایان زندگی آماده نمود. این موضوع در ذهنش جای گرفت و فکرش مسبب چنین مرگی شد. او دقیقا با وحشت و در انتظار پایان زندگی، به جسم خود آسیب رساند و مرگ زود هنگام خود را فرا خواند.
ضمیر ناخودآگاه
دقت داشته باشید که هر فکر، عقیده، نظر، فرضیه یا هر اصل اعتقادی را که درون ذهن ناخودآگاهتان ثبت، حک و وارد کنید، در آینده همانها را عینا به صورت شرایط، موقعیات و اتفاقات در عالم واقع تجربه خواهید کرد.
آدمی در زندگی دو بعد دارد:
- پیدا و پنهان
- فکر و تجلی آن
در این مورد حضرت علی(ع) فرموده: روی زمین چیزی بزرگتر از انسان وجود ندارد و در انسان چیزی بزرگتر از ذهن.
مغز که اندام ذهن هشیار و استدلالی شماست، افکارتان را جذب میکند. وقتی ذهن هشیار یا انتزاعی شما فکری را به صورت کامل پذیرفت، به شبکهی عصبی منتقل شده که بطن مغزی نامیده میشود؛ جایی که فکر به تمایلات نفسانی تبدیل و باعث تحقق در عالم واقعیت میشود.
“انسان همان چیزیست که در طول روز فکر میکند”
هرج و مرج و کشمکش فراوانی در جهان وجود دارد و عدم آگاهی مردم از تعامل میان ذهن هشیار و ذهن ناخودآگاه، علت آن میباشد. اگر این دو اصل با یکدیگر سازگار، هماهنگ، در آرامش و مقارن باشند سلامتی، شادابی، لذت و آرامش از آنِ شما خواهد بود. وقتی خودآگاه و ناخودآگاه هماهنگ با یکدیگر و در آرامش فعالیت میکنند، دیگر هیچ بیماری یا ناراحتی وجود نخواهد داشت.
نکته کلیدی این موضوع خواهد بود که: «هر چه در درون باشد، در بیرون نیز هویدا میشود و هر چه در عالم بالا باشد، در عالم خاکی نیز ایجاد میشود». به عبارت دیگر، هر چه به ذهن ناخودآگاه وارد شود، بر صحنهی زندگی نقش میبندد.
و باید به این نکته توجه داشت که احساس و عمل باید در تعامل باشند. هر چیزی که در بهشت «ذهنتان» وجود داشته باشد، بر روی زمین «جسم و اطرافتان» به وجود خواهد آمد.
اگر فردی فکرهای بد و منفی و غیرسازندهای داشته باشد، خروجی همان حس بدی خواهد بود که در خود ایجاد میکند. این حس به صورت زخم، مشکل قلبی، فشار روحی و اضطراب بروز میکند.
ما خود را با افکاری منفی سرگرم کردهایم که به ما صدمه میزنند. شما با عصبانیت، ترسیدن، حسد ورزیدن یا با کینهتوزی، چندین مرتبه به خود صدمه زدهاید؟! اینها سمومی هستند که به ذهن ناخودآگاهتان وارد میشوند. شما با چنین طرز فکری به دنیا نیامدهاید. ذهن ناخودآگاهتان را با افکار زندگی بخش تغذیه کنید و تمام الگوهای منفی را که در آن جای گرفتهاند، از درون پاکسازی نمائید. اگر به انجام چنین کاری ادامه دهید، تمام گذشته بصورت کامل پاک میشود و دیگر آنها را به یاد نخواهید آورد.
روانشناسی ضمیر ناخودآگاه
مطلبی را خواهید آموخت که درآینده تکرار نخواهد شد. ذهن اختراعی یا ذهن ناخودآگاه هر فرد، تحت کنترل ذهن هشیار انتزاعی خود و یا تلقینهای دیگران است. یعنی برای ذهن ناخودآگاهتان تفاوتی نمیکند که باور شما از دیگران تأثیر گرفته یا خود به چنین باوری رسیدهاید. ذهن ناخودآگاه شما، آرزویتان را برآورده خواهد کرد.
باوری که در درمانهای روانی مورد نیاز است، یک باور مطلق ذهنی است و حتی اگر در بخشی از ذهن انتزاعی و هشیار اختلالی ایجاد شود، به فعالیت خود ادامه میدهد.
آن چیزی را که تجسم میکنید، مانند هر بخش از بدنتان، حقیقت دارد. باور و فکر حقیقت دارند و اگر تصویر ذهنی خود را بپرورانید، روزی در دنیای بیرون متجلی میشود. این فرایند فکری بر ذهن شما تأثیر میگذارد و چنین اثراتی به مرور زمان به صورت تجربه و حقایقی در زندگیتان تحقق مییابند. یک معمار همان ساختمانی را تجسم میکند که دوست میدارد؛ او شکل تمام شدهی آن را میبیند. تجسم و فرآیند فکری او به یک مدل پلاستیکی تبدیل میشود که از روی آن، ساختمان ساخته میشود؛ چه زیبا باشد، چه زشت و چه آسمان خراش باشد یا خیلی کوچک. تصویرسازی ذهنی او بر روی کاغذ منتقل میشود. سرانجام پیمانکاران و کارگرها مصالح اصلی را ترکیب میکنند و ساختمان تا مرحلهای از تکمیل پیش میرود که با الگوهای ذهنی معمار کاملا مطابقت داشته باشد.
به طور قاطعانه میتوان گفت که هر انسانی معمار آینده خود است. به شما هیچ آرزویی داده نمیشود، مگر آن که قدرت تحقق آن نیز اعطا گردد. ذهن یا ضمیر ناخودآگاه، سازندهی جسم شماست و تمام ساختارهای حیاتی آن را کنترل می کند. در طول شبانه روز فعالیت دارد و هیچ گاه نمیخوابد.
قدرت ضمیر ناخودآگاه
قبل از اینکه به این مورد بپردازیم که چگونه میتوان به نتایج دست یافت بهتر است ابتدا به مهمترین دلایلی که ما را به شکست میرسانند به شرح ذیل میباشد:
کمبود اعتماد به نفس و تلاش بیش از حد. از آن جایی که افراد زیادی از مفهوم تمام و کمال عملکرد ذهن ناخودآگاهشان آگاهی ندارند، مانع برآورده شدن دعایشان میشوند. وقتی بدانید که ذهنتان چگونه عمل میکند، تا حد زیادی به اعتماد به نفس میرسید. باید به یاد داشته باشید که هر گاه ذهن ناخودآگاهتان فکری را بپذیرد، فورا شروع به عملی ساختن آن می کند. ناخودآگاه تمام نیروی خود، اعم از قوانین ذهنی و روحی اعماق ذهن شما را بسیج کرده و به کار میگیرد تا به نتیجه برسید.
این قانون برای افکار خوب و بد یکسان عمل میکند. در نتیجه اگر در راهی غیرسازنده از آن استفاده کنید بدبختی، شکست و پریشانی را ایجاد خواهید کرد. اگر به صورتی سازنده استفاده شود گشایش، آزادی و آرامش ذهنی را از آنِ خود خواهید کرد.
اگر سوار تاکسی باشید و در مدت 5 دقیقه به راننده شش آدرس متفاوت بدهید، احتمالا با نا امیدی گیج خواهد شد و شاید از بردن شما به جایی صرفنظر کند. وقتی با ذهن ناخودآگاهتان سر و کار دارید، همین شیوه برقرار است. بایستی درون ذهنتان، فکر کوتاه و روشنی وجود داشته باشد، شما باید به تصمیم مشخصی برسید که در برابر مشکل آزاردهندهتان، گشایش یا راهحلی نمایان شود. تنها، شعور بیپایان درون ناخودآگاهتان پاسخ را میداند.
وقتی درون ذهن ناخودآگاهتان به نتیجهی روشن و کوتاهی برسید، ذهن آماده میشود و بنا بر ایمانتان، عمل خواهد کرد.
سه گام برای استجابت دعا
روند عادی آن به شرح زیر است:
- به مسأله نگاهی بیندازید.
- برای پیدا کردن راهحل یا راهی ناشناخته، به ذهن ناخودآگاه خود رجوع کنید.
- با حالتی رضایتمندانه به خواب روید که گویا به آرزویتان رسیدهاید.
از گفتن عبارات زیر جداً اجتناب کنید: «ای کاش خوب میشدم! امیدوارم!» احساستان در مورد کاری که باید انجام شود، همه کارهی شما است. بدانید که هماهنگی و سلامتی از آنِ شماست. با آگاه شدن خود، قدرت بینهایت شفابخش ذهن ناخودآگاهتان را آزاد سازید. افکار خوشایندی را چون سلامت بودن، به ذهن ناخودآگاهتان وارد سازید؛ سپس آرام شوید. خود را رها کنید. به شرایط و موقعیتها: «فلان مسأله بگوئید حل میشود.»
با بیحرکت کردن خود، بر ذهن ناخودآگاهتان اثر خواهید گذاشت و انرژی فعال و نهفتهی فکر را قادر میسازید تا اقدامی کند و آن را به واقعیت تبدیل نماید.
چرا خلاف چیزی را که دعا میکنید، به دست میآورید؟
کوئه روانشناس مشهور فرانسوی که حدود چهل سال پیش به آمریکا آمده بود، قانون تلاش معکوس را بهصورت زیر شرح داد:
“اگر آرزوها و تجسم شما در تناقض با یکدیگر باشند، همواره تجسم پیروز میشود”. وقتی دو چیز در تناقض با یکدیگر باشند، ناخودآگاه شما همان چیزی را میپذیرد که نیرومندتر باشد. راه بیدردسر بهتر است.
متیو در 18:19 میگوید: «اگر هر دوی شما بر روی زمین به توافق برسند، مثل هر دو چیز دیگری که متناسب با هم هستند، و چیزی را طلب کنید، توسط پدر روحانیام که در بهشت است، انجام خواهد گرفت».
منظور از “هر دوی شما” چیست؟ یعنی اجتماع هماهنگ و سازگار میان ذهن هشیار و ناخودآگاه شما در هر فکر، آرزو یا تصویرسازی ذهنی است. وقتی هیچ تناقضی میان هر دو بخش ذهنتان نباشد، به دعای شما پاسخ داده میشود. همچنین منظور از “هر دوی” سازگار میتواند شما و آرزویتان، فکر و احساستان یا آرزو و تجسمتان باشد. شما میتوانید با وارد شدن به یک حالت خواب و بیدار که تمام فعالیتها به حداقل خود میرسند، همهی تناقضهای میان آرزو و تجسمتان را از بین ببرید.
وقتی در یک حالت نیمه بیدار قرار دارید، ذهن هشیارتان تا حد زیادی خنثی میشود. بهترین زمان برای بارور کردن ناخودآگاهتان، قبل از خواب است، زیرا قبل از خواب و به محض بیدار شدن، فعالیت ناخودآگاه به بالاترین درجه میرسد. در چنین حالتی دیگر از افکار منفی و تجسمهایی که آرزوهای شما را خنثی کرده و از پذیرش آنها توسط ذهن ناخودآگاه شدیدا جلوگیری میکنند، خبری نیست. وقتی برآورده شدن آرزوی خود را تصور کنید و شادی پس از آن را احساس نمایید، ناخودآگاهتان آرزوی شما را به حقیقت تبدیل خواهد کرد. افراد بسیار زیادی به کمک تجسم کنترل، هدایت و حساب شدهی خود و با علم به آن که هر چه را که تصور و به صورت واقعیت احساس کنند محقق میشود، تمام مسایل و مشکلات خود را حل کردهاند.</p>
برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه برای ثروت
مشکل بیشتر مردم این است که هیچ پشتیبان ذهنی ندارند. وقتی کار و کاسبی کساد میشود یا بورس افت میکند، سرمایهی خود را از دست داده و به فلاکت میرسند. علت چنین اتفاقاتی این است که آنها نمیدانند چطور باید از ذهن ناخودآگاهشان استفاده کنند. آنها از گنجینهی جاویدان درونشان آگاه نیستند، کسی که ذهن فقیرگونهای دارد، خود را درون شرایط مصیبت بار فقر، اسیر میبیند.
ذهن کسی دیگر که سرشار از افکار ثروتگونه است، خود را طوری میبیند که به هر چه احتیاج داشته، رسیده است. مفهوم زندگی برای چنین فردی هیچگاه به فقر منتهی نخواهد شد. شما میتوانید ثروتمند باشید، به هر چه که دوست دارید برسید و حتی مقداری را نیز پس انداز کنید. واژههای شما چنان قدرتی دارند که میتوانند ذهنتان را از هر فکر نادرستی پاک کنند و به تدریج افکار صحیح را جایگزین آنها سازند. به قول معروف: بهترین راه پیشبینی آینده، خلق آن است.
معاملهگری با ضمیر ناخودآگاه
شاید با خود بگوئید من ثروت و موفقیت را میخواهم. تنها کاری که باید انجام دهید این است که هر روز به مدت پنج دقیقه، 3 یا 4 مرتبه با خود تکرار کنید: «ثروت، موفقیت». این کلمات قدرت شگفتانگیزی دارند. آنها نشان دهندهی قدرت درونی ذهن ناخودآگاه هستند. ذهن خود را بر روی قدرتهای ذاتی درون خود، متمرکز سازید؛ از آن پس بنا بر ماهیت و کیفیت آنها، شرایط و موقعیاتی در زندگیتان تجلی خواهند کرد. شما ]فقط[ نمیگوئید «من ثروتمندم»، بلکه بر قدرتهای حقیقی درونتان متمرکز میشوید. وقتی شما واژهی “ثروت” را تکرار میکنید، هیچ تضادی در ذهنتان شکل نمیگیرد؛ از این گذشته همچنان که به ثروت فکر میکنید، حس خوب ثروتمند بودن در وجودتان فوران خواهد کرد، احساس ثروتمند بودن، ثروت را به وجود میآورد؛ این را همیشه در خاطر داشته باشید.
ذهن ناخودآگاه شما مثل یک بانک است؛ نوعی از موسسهی مالی مشترک (در تمام انسانها). در هر چیزی سرمایه گذاری کنید، همان را افزایش میدهد؛ چه فکر ثروتمند بودن باشد و چه فکر فقیر بودن. پس، ثروت را انتخاب کنید.
باید یاد بگیرید تا با پول آشتی و همواره مقداری از آن را پسانداز کنید. آرزوی شما برای ثروتمند بودن، آرزویی برای یک زندگی کاملتر، شادتر و عالیتر است. این، علاقهای تمام نشدنی است. نمیتوان گفت که این، خوب است؛ بلکه عالی است.
ذهنتان را از هر مسألهی عجیب در مورد پول و باورهای خرافی، پاک کنید. دیگر هیچگاه از پول با عنوان شیطان یا کثیفی یاد نکنید. اگر غیر از این عمل نمایید، پول را مجبور میکنید تا بال در آورد و از پیش شما برود. به یاد داشته باشید تمام آن چیزی را که جمع کردهاید، از دست خواهید داد. شما نمیتوانید به چیزی برسید که خود، آن را سرزنش میکنید.
ارتباط با ضمیر ناخودآگاه
در اینجا یک تکنیک ساده آمده است که میتوانید با استفاده از آن، پول موجود در زندگیتان را چندین برابر سازید. عبارت زیر را چند مرتبه در روز تکرار کنید: «من پول را دوست دارم؛ من عاشق پول هستم و بالغانه از آن استفاده میکنم؛ در راهی سازنده و عاقلانه. پول، مدام در زندگی من گردش دارد. با لذت آن را خرج میکنم و چندین برابر آن، در عالیترین حالت به سویم باز میگردد. پول، خوب و البته خیلی خوب است. پول مانند یک بهمن از برکت به سویم در حرکت است. از آن در راه خیر استفاده میکنم و از داشتن دارایی خود و ثروتهای ذهنیام، بسیار خوشحال هستم».
این موضوع را همیشه به یاد داشته باشید که با دیدن پایان، به سمت راههایی گرایش پیدا میکنید که به همان پایان منتهی میشوند.
قوانین ضمیر ناخودآگاه
بیایید در مورد 3 گام رسیدن به موفقیت صحبت کنیم؛
- اولین گام برای رسیدن به موفقیت، یافتن کاری است که شما دوست میدارید انجام دهید؛ سپس آن را انجام دهید. موفقیت در عشق ورزیدن به کاری است که انجام میدهید. درست مثل یک روانپزشک که دریافت و نصب مدرک بر روی دیوار قانع کننده نیست و باید با زمان جلو بیاید، در جلسات شرکت کند و به مطالعهی ذهن و عملکردهای آن، ادامه دهد. یک روانپزشک موفق از کلینیکها دیدن میکند و به مطالعهی آخرین مقالات علمی میپردازد. به بیانی دیگر، خود را از مؤثرترین متدهای تسکین دهندهی بشر، آگاه میکند. یک روانپزشک یا پزشک موفق باید قلبا به بیماران خود عشق بورزد، شاید یک نفر بگوید: «چطور میتوانم اولین گام را عملی کنم؟ نمیدانم باید چه کاری را انجام دهم.» در چنین مواردی به صورت زیر دعا کنید: «هوش بیپایان ذهن ناخودآگاهم جایگاه حقیقی من را در زندگی نمایان میکند.» این دعا را آرام، با یقین و عشق به اعماق ذهن خود وارد نمایید. اگر با ایمان و اعتماد چنین کاری را ادامه دهید، پاسخ به صورت یک حس، ظن یا انگیزه در راهی مشخص، دقیق، آرام و آگاهی خاموش درونی به سوی شما باز میگردد.
- دومین گام رسیدن به موفقیت این است که در یک زمینهی کاری، متخصص شوید و در این مورد از هر کس دیگری، بیشتر بدانید. مثال اگر یک آقا شیمی را به عنوان حرفهی خود انتخاب کرده است، بایستی بر روی شاخههای فراوان موجود در این رشته، تمرکز نماید. او باید تمام وقت و توجه خود را صرف مسیر انتخابی خود کند. باید به اندازهی کافی انگیزه داشته باشد تا بتواند در این رشته از هر نظر، توانمند گردد؛ در صورت امکان، باید از هر کس دیگری بیشتر بداند. میان چنین طرز فکری و کسی که فقط میخواهد زندگی کند یا «بگذراند»، تفاوت زیادی وجود دارد. «گذراندن» یک موفقیت حقیقی نیست. انگیزهی انسان باید بزرگتر، خاصتر و نوع دوستانهتر باشد. چون باید به دیگران خدمت کند، پس باید راه نیکی کردن به آنها را در پیش بگیرد.
- سومین گام، مهمترین مرحله است. باید اطمینان حاصل کنید چیزی که شما دوست دارید انجام دهید، نباید فقط به موفقیت شخص شما محدود شود. نباید آرزوی شما خودخواهانه باشد؛ بلکه باید به بشر سود برساند. مسیر دایرهای یک چرخه باید کامل شکل بگیرد. به بیانی دیگر، باید افکار شما به هدف حمایت یا خدمت به جهان، پیش رود. بعد از آن، به سوی شما باز میگردد، دست به دست هم داده و با هم پیش میروید. اگر آرزویتان تنها به سود شما محدود شود، چرخه یا مسیر کامل دایرهای شکل نمیگیرد و شاید چرخهی کوچکی را در زندگی تجربه کنید که ممکن است محدودیت یا بیماری را به همراه داشته باشد..
کار خود را با تمام وجود انجام بده و آنگاه موفقیت از آن توست.
تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز
خیلی سال پیش از فلگلر، یک مرد قدرتمند در صنعت نفت، مقالهای چاپ شد. وقتی در مورد راز موفقیت خود صحبت میکرد، او گفت که استعداد بینظیری در دیدن شکل تمام شدهی پروژههایش دارد. برای مثال، چشمانش را میبست؛ یک کارخانهی بزرگ نفتی و قطارهایی را که در حال حرکت بر روی ریل بودند، تصور میکرد. صدای سوت آنها را میشنید و دودی را تجسم مینمود. ذهن ناخودآگاهش با دیدن و احساس کردن آرزوی برآورده شدهی او، آن را به واقعیت تبدیل میکرد. هرگاه چیزی را واضح تجسم کنید، قدرت ذهن ناخودآگاهتان با عملکرد خود راهی را پیدا خواهد کرد و شما را از هر نظر تأمین میسازد.
ارتباط ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه
در اینجا تکنیک سادهای آمده است که با استفاده از آن، شما میتوانید در هر زمینهای کمک بگیرید: ذهن و جسمتان را بیحرکت کنید. به جسمتان بگویید که آرام باشد؛ باید از شما اطاعت کند. آن هیچ اراده، قوهی ابتکار یا شعور خودآگاهی ندارد. جسمتان هم چون صفحهی حساسی است که افکار و عقاید شما را ثبت میکند. به هیچ چیز توجه نکنید؛ به حل مسألهی خود متمرکز شوید. سعی کنید که با ذهن ناخودآگاهتان، آن را حل نماید. در این فکر باشید که از راه حل بینظیر خود، چقدر خوشحال خواهید شد.
اگر این راه حل بینظیر اکنون از آنِ شما بود، چه حسی داشتید؟ همان را احساس کنید. اجازه دهید تا ذهنتان درگیر حسی آرامشبخش شود و سپس به خواب رود. وقتی بیدار شدید و (هنوز) به جوابی نرسیده بودید، خود را با کارهای دیگر سرگرم کنید. شاید وقتی شما درگیر کار دیگری باشید، مثل نان توستی که از توستر خارج میشود، پاسخ به ذهنتان خطور کند.
ضمیر ناخودآگاه جمعی
به یاد داشته باشید که آینده یا همان بازتاب افکار روزانهی شما، هم اکنون درون ذهنتان وجود دارد مگر آن که با استفاده از دعا، تغییراتی را ایجاد کنید. به همین ترتیب آیندهی یک کشور، در مجموع ناخودآگاههای مردم آن ملت، وجود دارد. این که من از خیلی پیش در مورد تیترهای روزنامهی نیویورک تایمز خواب دیدم، اتفاق عجیبی نیست. ]وقوع[ جنگ قبال در ذهنم جا گرفته و تمام برنامهی حمله در دستگاه ثبتی بینظیر که ذهن ناخودآگاه یا مجموع ذهن فراگیر ناخودآگاه میباشد، حک شده بود، اتفاقات روز بعد و هم چنین هفته و ماه آینده، در ذهن ناخودآگاهتان وجود دارد و شاید یک شخص غیبگو یا نهانبین ماهر، آنها را ببیند. وقتی تصمیم گرفتید که دعا کنید، هیچ اتفاق ناگوار یا بیماری نمیتواند بروز کند. هیچ قضا و قدری از پیش تعیین نشده است. نگرش ذهنی شما یعنی این که شما چطور فکر و احساس میکنید و باورتان هر چیزی که باشد، سرنوشتتان را تعیین میکنند، همانطوری که در فصل قبل گفته شد شما میتوانید با صحیح دعا کردن، آیندهی خود را خلق کنید، بسازید و شکل دهید. انسان هر چیزی را که بکارد، همان را برداشت خواهد کرد.
آیا ضمیرناخودآگاه همان روح است؟
سوالی که این روزها زیاد درمورد آن پرسیده میشود این است که آیا ضمیرناخودآگاه همان روح است؟ ضمیر ناخودآگاه را میتوان همچون RAM یک رایانه در نظر گرفت که هر چه درون آن باشد، پردازش شده و خروجی خواهد داد. چه خوب و چه بد و نمیتوان گفت که ضمیر ناخودآگاه روح است. در ادامه دقت کنید که چه استفادههایی میتوان از ضمیر ناخودآگاه برد.
- اگر نگرانید که راس ساعت بیدار نشوید، قبل از این که بخوابید، ساعت دقیق بیداری خود را به ذهن ناخودآگاهتان بسپارید و آن، شما را بیدار خواهد کرد. به ساعت هیچ احتیاجی نخواهید داشت. با تمام مسایل خود، همینطور رفتار کنید. هیچچیز برای ناخودآگاهتان سخت نیست.
- ناخودآگاهتان هیچوقت نمیخوابد. همیشه آماده به خدمت است، تمام ساختارهای حیاتی شما را زیر نظر دارد. قبل از خواب، خود و دیگران را ببخشید تا خیلی سریعتر شفا پیدا کنید.
- وقتی خواب هستید، به شما مشاوره میدهند؛ گاهی اوقات به شکل یک خواب. جریانهای شفابخش به سویتان جاری میشوند و صبح، تازگی و طراوت را احساس خواهید کرد.
- وقتی مسایل و درگیری در طول روز دردسر آفرین میشوند، چرخهای ذهنتان را متوقف کنید و به آگاهی و شعوری که درون ذهن ناخودآگاهتان قرار دارد و آماده است تا به شما پاسخ دهد، فکر کنید. این ]کار[ به شما آرامش، قدرت و اعتماد خواهد بخشید.
- خواب، برای آرامش ذهنی و سلامت بدن ضروری است. کمبود خواب میتواند ناراحتی، افسردگی و درگیری ذهنی را ایجاد کند. شما باید 8 ساعت بخوابید.
- دانشمندان علم پزشکی معتقدند که کمبود خواب در دستگاه عصبی، اختلال ایجاد میکند.
- وقتی خواب هستید، از نظر روحی تجدید نیرو میکنید. خواب کافی برای ایجاد لذت و شادی در زندگی ضروری است.
- مغز خستهی شما حاضر است همه چیز را طمعکارانه فدا کند تا به خواب برسد. بسیاری از افراد که پشت فرمان اتومبیل به خواب میروند، میتوانند مثالهای خوبی باشند.
- بسیاری از افراد که به کمبود خواب مبتلا هستند، حافظهای ضعیف و ذهن نامتعادلی دارند. آنها عصبی، کم حواس و آشفته میشوند.
- خواب در نقش یک مشاور عمل میکند. قبل از این که بخوابید به شعور بیپایان ذهن ناخودآگاهتان بگویید که شما را هدایت و راهنمایی کند. سپس، منتظر راهنمایی باشید که شاید در بیداری به شما برسد.
- به ناخودآگاهتان کاملا اعتماد داشته باشید. بدانید که آن، همیشه به سمت زندگی گرایش دارد. گاهی اوقات ناخودآگاهتان در شب، با یک خواب خیلی روشن و واضح، به شما پاسخ میدهد. شما میتوانید به همان صورتی که نویسندهی این کتاب در خواب آگاه شد، از پیش آگاه شوید.
- آیندهی شما در گروی افکار و باورهای ذهنی روزانهتان است. اعلام کنید که هوش بیپایان شما را راهنمایی و هدایت میکند؛ تمام خوبیها از آنِ شماست و آیندهتان، بینظیر خواهد شد. آن را باور کنید و بپذیرید. در انتظار بهترینها باشید و بدون استثنا، بهترینها به سویتان خواهند آمد.
- اگر در نوشتن یک کتاب، رمان و نمایش نامهای هستید و یا بر روی یک اختراع کار میکنید، شبها با ذهن ناخودآگاهتان به روشنی صحبت کنید که آگاهی، شعور و قدرت آن، اکنون به شما آن نمایشنامه، رمان یا کتاب آرمانی را نشان میدهد. یا هر راه حل بینظیری را که ممکن است مؤثر باشد، به سویتان آزاد میکند. اگر این گونه دعا کنید، معجزاتی اتفاق میافتد.
ذهن ناخودآگاه شما و تاثیر آن بر ازدواج و مسایل زناشویی
پایه ازدواج ابتدا باید بر مبنای روح باشد. باید قلبی باشد و قلب، جام عشق است. صمیمیت، وفاداری، مهربانی و صداقت نیز شکلهایی از عشق هستند. هر کسی باید با شریک خود کاملا صادق و متعهد باشد. وقتی مردی برای پول، جایگاه اجتماعی و یا برای خودخواهی با زنی ازدواج کند، این ازدواج نمیتواند موفق باشد؛ زیرا در این رابطه تعهد، صداقت و عشقی حقیقی وجود ندارد.
چنین ازدواجی مضحک، شرم آور و از سر ریا است. اگر خانمی بگوید: «از کار کردن خسته شدم؛ میخواهم ازدواج کنم؛ چون به رفاه احتیاج دارم»، طرز فکرش اشتباه است. او از قوانین ذهن، درست استفاده نمیکند. رفاه او در گروی آگاهی از عملکرد متقابل ذهن هشیار و ذهن ناخودآگاه و کاربردهای آنها است. برای مثال اگر خانمی از تکنیکهای ذکر شده در این بخش استفاده کند، هیچوقت از ثروت و سلامتی محروم نخواهد شد.
ثروت میتواند مستقل از همسر، پدر و یا هر کس دیگری، به سوی شما بیاید. یک خانم برای رسیدن به سلامتی، آرامش، لذت، آگاهی، هدایت، عشق، ثروت، رفاه، شادی و یا هر چیز دیگری به همسرش نیاز ندارد. امنیت وآرامش او از آگاهی به قدرتهای درونی و استفادهی سازنده و مداوم از قوانین ذهنیاش ایجاد میشود.
چگونه میتوان همسری ایدهآل را جذب کرد؟
اکنون شما عملکرد ذهن ناخودآگاهتان را میشناسید. همچنین میدانید هر چیزی را که به درون آن وارد نمائید، در دنیایتان محقق خواهد شد. همین حالا خصوصیات و ویژگیهای همسر ایدهآل خود را به ذهن ناخودآگاهتان، وارد کنید.
در اینجا تکنیک بینظیری آمده است: شب روی صندلی خود بنشینید، چشمانتان را ببندید، ریلکس شوید، بدنتان را بیحرکت سازید، خیلی آرام، منفعل و پذیرا باشید و به ذهن ناخودآگاهتان بگویید: «من اکنون در حال جذب همسری به زندگی خود هستم که صادق، صمیمی، وفادار، متعهد، آرامشبخش، شادمان و ثروتمند است.»
این خصوصیات مورد علاقهی من اکنون به ذهن ناخودآگاهم وارد میشوند. همچنان که به چنین خصوصیاتی فکر میکنم، بخشی از من میشوند و به صورت غیرارادی محقق خواهند شد. یقین دارم که قانون جاذبه خطا نمیکند و ناخودآگاه من متناسب با باورهایم، همسری را به سویم جذب میکند. من حقیقت وجودی هر چیزی را که با ذهن ناخودآگاهم احساس کنم، جذب مینمایم. میدانم که میتوانم در آرامش و شادی او شریک باشم. من عاشق افکار او هستم و او عاشق افکار من است. او نمیخواهد من را تغییر دهد؛ من هم نمیخواهم او را تغییر دهم. عشق، آزادی و احترام متقابل وجود دارد.»
این تکنیک بارور کردن ذهن ناخودآگاهتان را امتحان کنید. از این پس از جذب همسری که ویژگیها و خصوصیات مورد علاقهی شما را دارد، لذت خواهید برد. شعور ناخودآگاهتان راهی را به سویتان باز خواهد کرد که هر دوی شما مطابق با جریان همیشگی و تغییرناپذیر ذهن ناخودآگاهتان، یکدیگر را ملاقات خواهید کرد. با اشتیاق بهترین عشق، علاقه و یکدلی را به خود وارد سازید. پذیرای عشقی باشید که ذهن ناخودآگاهتان به شما هدیه میدهد.
طلاق گرفتن از ذهن شروع میشود
صحبت با همسایهها و خانواده در مورد مسائل و مشکلات زناشویی، یک اشتباه بزرگ است. برای مثال فرض کنیم که خانمی به همسایهاش بگوید: «شوهرم هیچ وقت به من پول نمیدهد. او با مادرم برخورد خیلی زنندهای دارد. به صورت افراطی نوشیدنی میخورد و مدام فحّاشی میکند و گستاخ است.»
این خانم شوهرش را از چشم همهی همسایهها و خانوادهی خود، حقیر و کوچک میکند. او دیگر هیچوقت در نظرشان یک شوهر ایدهآل نخواهد آمد. هیچ وقت در مورد مسایل زناشویی با کسی صحبت نکنید؛ مگر آن که مشاور خبرهای باشد. چرا کاری کنید که دیگران در مورد ازدواجتان، منفی فکر کنند؟ همچنین، وقتی در مورد نقطه ضعفهای همسرتان فکر و صحبت میکنید، در حقیقت اینها را درون خود ایجاد مینمائید. چه کسی چنین حسی دارد و اینگونه فکر میکند؟! شما!!!! همانطوری که فکر و احساس کنید، برایتان پیش میآید. افراد خانواده معمولا شما را به راهی غیرسازنده رهنمود میکنند. بیشتر اوقات آنها طرفداری و قضاوت نا به حقی دارند؛ زیرا دید آنها کلی است. چنان چه رهنمودی که دریافت میکنید توهینی به قانون طلایی و قانون کیهانی باشد، کارآمد یا قابل اعتماد نیست. خوب است به یاد داشته باشیم که هیچ دو انسانی را نمیتوان پیدا کرد که بدون تفاوتهای فردی یا آسیب و فشار، زیر یک سقف زندگی کنند. هیچ وقت جنبههای منفی ازدواجتان را به دوستان خود نشان ندهید . جر و بحثتان را نزد خود نگه دارید. از عیبجویی و سرزنش همسرتان دوری کنید.
سعی نکنید همسرتان را تغییر دهید. هیچ کس را نمیتوان تغییر داد، مگر خودتان را. با همسرتان گام به گام با هم دعا کنید و با هم بمانید برای این منظور گامهای زیر را میتوانید دنبال کنید.
- گام اول: هیچ گاه ناراحتیهایی را که از یک اختلاف نظر کوچک به وجود میآیند، از امروز به فردا منتقل نکنید. مطمئن شوید که قبل از خواب، همهی تلخیهای یکدیگر را بخشیدهاید. هر شب یا هر صبح که از خواب بیدار میشوید، تأکید کنید که شعور بیپایان در همه حال شما را هدایت میکند. امواج مثبتی از آرامش، سازگاری و عشق، به شریک زندگی خود، به تمام اعضای خانواده و به همهی دنیا بفرستید.
- گام دوم: وقت صبحانه خوردن، از زیباییها صحبت کنید. برای غذای بینظیر، برای فراوانی و برای همهی نعمات، شاکر باشید. حواستان باشد که سر میز از هیچ مشکل، نگرانی یا درگیری صحبت نکنید. همین روش را هنگام شام هم به کار بگیرید. به همسر خود بگوئید: «من هر کاری را که تو انجام میدهی، تحسین میکنم و در تمام روز به تو عشق میورزم.»
- گام سوم: زن و شوهر باید هر شب یک دعای جدید بخوانند. خود را صاحب شریک زندگیتان ندانید. قدرشناسی و عشق خود را به او نشان دهید. به جای عیبجویی، انتقاد و نق زدن، به زیبایی و خیرخواهی فکر کنید. راه ایجاد یک خانهی آرامشبخش و یک ازدواج شاد این است که عشق، زیبایی، سازش، احترام متقابل، توکل به خداوند و خیرخواهی را به وجود آورید. قبل از خواب متون زیبای کتاب مقدس را بخوانید. اگر این گامها را تمرین کنید، سال به سال ازدواجتان زیبا و زیباتر خواهد شد.
ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه
انسانها در میدان مغناطیسی واحدی زندگی میکنند که ثابت شده ضمیرناخودآگاه انسانها نیز به یکدیگر متصلند. ذهن ناخودآگاهتان، دستگاه ضبطی است که هر آن چه را که به درونش وارید کنید، وفادارانه بازسازی میکند. این یکی از دلایل استفاده از «قانون طلایی» در روابط انسانی است پس «همان گونه که دوست دارید دیگران در برابر شما انجام دهند، شما خود در برابر آنها انجام دهید ». این عبارت، معنایی فراتر و درونی دارد. شما از نقطه نظر ذهن ناخودآگاهتان میتوانید از معنای درونی آن بهره ببرید: همانگونه که دوست دارید دیگران در مورد شما فکر کنند، خود در مورد دیگران فکر کنید. همانگونه که دوست دارید دیگران در مورد شما احساس کنند، خود در مورد دیگران احساس کنید. همانگونه که دوست دارید دیگران در برابرتان رفتار کنند، خود در برابر دیگران رفتار کنید.
مثال ممکن است شما در رفتار با یکی از همکاران خود مؤدب و خوش رفتار باشید؛ به محضی که صورتش را برگرداند، از او بسیار گله و عیبجویی کنید. چنین افکار منفی برای شما بسیار مخرب است. مثل خوردن سم است. در حقیقت به ذهنتان سمی را وارد میسازید که شما را از سرزندگی، عشق، قدرت، هدایت و خیرخواهی دور مینماید. چنین افکار منفی درون ذهن ناخودآگاهتان نفوذ و مشکلات و بیماریهای گوناگونی را در زندگیتان ایجاد میکند.
پاکسازی ضمیر ناخودآگاه
«قضاوت نکنید تا شما را قضاوت نکنند. با هر بار قضاوت کردن، شما را قضاوت میکنند. با هر بار قیاسی که مقرر گردانید، شما را قیاس خواهند کرد.»
کلید حقیقی برای روابط متعادل است. قضاوت یعنی فکر کردن، و نتیجهگیری و رسیدن به حکم ذهنی، نظری که شما در مورد دیگری دارید، فکر شما است؛ زیرا این شما هستید که فکر میکنید. افکارتان خالق هستند؛ پس در مورد دیگران هر فکر و احساسی داشته باشید، در حقیقت برای خودتان خلق میکنید.
همچنین، آن چیزی را که به دیگران تلقین نمایید، به خودتان وارد میسازید؛ زیرا ذهن شما وسیلهای برای خلق کردن است. به همین علت است که میگویند: «به هر دلیلی که قضاوت کنید، قضاوت میشوید.»
وقتی که این قانون و عملکرد ذهن ناخودآگاهتان را بشناسید، مراقب افکار، احساس و رفتار خود با دیگران خواهید بود. این عبارات آزادی انسان را آموزش میدهد و برای حل مسایل شخصیتان، راه حلهایی را ارائه میکند.
«با هر قیاسی که برای دیگران مقرر گردانید، شما را قیاس میکنند»
ضمیر ناخودآگاه چیست؟
هرکار خوبی که نسبت به دیگران انجام دهید، به همان اندازه به سویتان باز میگردد و هر کار بدی که نسبت به دیگران انجام دهید، از طریق قانون ذهن خود، به سوی شما باز میگردد. اگر کسی نیرنگ میزند و دیگران را فریب میدهد، در حقیقت به خود نیرنگ میزند و خود را فریب میدهد. احساس گناه و کمبود کردن، مطمنا یک روز و از راهی، کمبود را برایش جذب میکند. ناخودآگاهش رفتار ذهنی او را ضبط و بنا بر قصد و نیت ذهنیاش، عکسالعمل نشان میدهد.
ذهن ناخودآگاه شما فراگیر و تغییرناپذیر است؛ نه ملاحظهی کسی را میکند و نه به وابستگی مذهبی یا فرقهای، توجهی نشان میدهد؛ نه دلسوز است و نه کینه توز.
هر طوری که نسبت به دیگران فکر، احساس و رفتار و یا دعا کنید در نهایت به سمت خودتان باز میگردد. این یک قانون ثابت کیهانی است.
ضمیر ناخودآگاه فروید
سیگموند فروید ، بنیانگذار روانشناسی اتریشی میگفت که همه بیمار میشوند و میمیرند؛ مگر کسی که عاشق باشد. عشق شامل درک، خیرخواهی و احترام به الوهیت شخصی دیگر است. هر چه عشق و خیرخواهی بیشتری را ساطع و پراکنده سازید، عشق و خیرخواهی بیشتری به خودتان باز میگردد.
اگر غرور شخص دیگری را نابود و دیدش را نسبت به خود منفی سازید، نمیتوانید خیرخواهی او را جذب نمائید. بدانید که هر انسانی میخواهد که دوست داشته و تحسین شود و در جهان، احساس ارزشمند بودن را تجربه کند. باور داشته باشید که دیگران نیز به ارزش حقیقی خود آگاه هستند و این که مثل شما، ارزش اصل زندگی فردی را که به همه روح میبخشد، احساس میکنند. تا زمانی که انجام این کار را تکرار نمایید و بدانید که شخصیت یک نفر را ارج میگذارید، او عشق و خیرخواهی تان را به شما باز میگرداند.
ضمیر خود آگاه و ناخودآگاه برای بخشش دیگران
خداوند زندگی است و این اصل همین حالا درونتان گردش میکند. خداوند دوست دارد تا خود را با هماهنگی، آرامش، زیبایی، لذت و فراوانی درونتان به شما نشان دهد. این را انگیزهی خداوند یا گرایش زندگی میگویند. اگر شما در برابر جریان زندگی درونتان مقاومت کنید، این احساس مقاومت در ذهن ناخودآگاهتان مثل گرهای خواهد شد و شرایط نامساعدی را به وجود میآورد. خداوند هیچ ارتباطی با غم و بدبختی در دنیا ندارد.
تمام این اتفاقات با افکار مخرب و منفی انسان به وجود میآیند. بنابراین، مقصر دانستن خداوند برای بدبختی یا بیماری، احمقانه است. بسیاری از افراد عادت دارند تا با متهم کردن و سرزنش خداوند برای گناه، بیماری و ناراحتیهای بشر، مانع جریان زندگی میشوند. بسیاری هم برای دردها، رنجها، کمبود عشق، مصیبتهای فردی و تصادفات، خداوند را مقصر میدانند. چنین انسانهایی از خداوند خشمگین هستند و او را مسئول غمهایشان میدانند.
زندگی همیشه شما را میبخشد وقتی دستتان را میبرید، زندگی شما را میبخشد. شعور ناخودآگاه درونتان فورا آن را ترمیم میکند. سلولهای جدیدی محل زخم را پر میکنند. اگر بر حسب اشتباه غذای فاسدی را بخورید، زندگی شما را میبخشد و در راستای حمایتتان، شما را وادار میسازد تا آن را خارج کنید.
اگر دستتان را بسوزانید، طبیعت زندگی تاول و تودهای را ایجاد میکند و پوست، بافت و سلولهای جدیدی را به شما میبخشد. زندگی کینهای به دل نمیگیرد و همیشه شما را میبخشد. اگر شما به واسطهی افکارتان با طبیعت همکاری کنید، زندگی، سلامتی، شادی، هماهنگی و آرامش را به شما باز میگرداند. خاطرات منفی و آزاردهنده، بداخلاقی و بدخواهی، گردش آزاد اصل زندگی را در درونتان به هم میزند و مانع ایجادش میشود.
منبع: کتاب آقای جوزف مورفی
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
ریکی چگونه کار می کند؟
یادگیری ریکی | جوان دل آکادمی
چگونه ریکی به مردم کمک می کند؟
همه چیز درباره ریکی | نحوه عملکرد این نوع انرژی درمانی | فواید ریکی برای سلامتی
دستورالعمل های رایج جهت کنترل استرس از دید روانشناسان و انقلاب درمان اضطراب و استرس با سیستم معجزه حال خوب مگاچنج
فوبیا چیست و انواع هراس کدام است؟ علائمش را بشناسید و با مگاچنج درمانش کن
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
خیلی کاربردی و عالی بود تشکر
خیلی کاربردی و مفید بود تشکر👏👏👏